صفویه اولین حکومت بعد از چندین قرن سلطه خلفا بر ایران و مبدا احیای دوباره اندیشه شهریاری در ایران بود، از این رو از نظر اکثر تاریخ دانان مبدا تاریخ معاصر محسوب می شود، البته علت اصلی در نظر گرفتن این دوره به عنوان مبدا تاریخ معاصر را می توان تحولات ساختاری در عرصه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دینی در ایران دانست که همواره بر روند سیاستگذاری های عمومی و اجتماعی در ایران تاثیر گذار است.
از این رو در این مقاله برای درک بهتر این تحولات به موضوعات ذیل می پردازیم:
علل و عوامل شکل گیری تحولات ساختاری در عصر صفوی:
برای درک علل و عوامل ایجاد و شکل گیری تحولات ساختاری در عصر صفوی باید به مقتضیات زمانی و نحوه شکل گیری صفویه پرداخت.
اولین علت اهمیت به تغییرات ساختاری را می توان مسئله ی مذهب دانست. بنیان گذار خاندان صفویه شیخ صفی الدین اسحاق بن شیخ امین الدین جبرئیل در قرن سیزدهم میلادی توانست به دلیل اثرات روحی حمله مغول به ایران نفوذ فرقه دراویش صفوی را بین عموم گسترش دهد، او خود را از نسل امام علی می- دانست و از این رو قدرت در این خاندان موروثی شد. در نتیجه یکی از علل مهم اهمیت صفویه به تشیع را می توان در ادعای انتساب به آل علی جستجو نمود. البته تمایزخواهی نسبت به کشورهای اهل سنت منطقه و تلاش برای کاهش نفوذ مذهبی این کشورها در ایران نیز در پیگیری رسمی شدن تشیع در ایران بی تاثیر نبود.
علت دوم ایجاد تغییرات ساختاری در ایران را می توان در ارتش صفویه جستجو نمود. دو قرن بعد از تثبیت جایگاه مذهبی فرقه دراویش صفوی شاه اسماعیل اول در سال 1500 میلادی در شهر آستارا قزلباشان یا سر سرخ ها را بنیان نهاد، که تا چند قرن بعد حامی مرزهای ایران بودند. این ارتش از هفت قبیله تشکیل شده بود که از ابتدا نیروی نظامی خاندان صفوی را تشکیل می داد، این طوایف و کنش های نظامی آن ها سبب ایجاد تغییرات ساختاری عمده ای در حکومت داری و ایجاد دولت متمرکز شد.
صفویان در ضعیف ترین حالت اجتماعی ایران ابراز وجود کردند، دوره ای که همچنان خرابی های دوره مغول بر عزت اجتماعی ایرانیان سایه افکنده بود و عدم وجود دولت متمرکز و قدرتمند سبب شده بود امنیت و غرور ملی توسط دولت های منطقه خدشه دار شود. تثبیت حکومت صفویه دیری نپایید، چرا که بنیان آن بر احیای اندیشه سیاسی ایران بود. صفویه را می توان نخستین حکومت ایدئولوژیک اسلامی مبتنی بر آیین شهریاری ایران دانست.
روند پیش برد تحولات در عرصه سیاسی و اجتماعی:
سه رکن در روند پیش برد تحولات ساختاری عصر صفوی بیشترین نقش را داشت. مهم ترین رکن نهاد حاکمیت بود در دوره صفویه و پیش از آن ساختار رشد و افول کشور كاملا وابسته به نهاد حاكمیت بود و امكان تشكيل هيچ نهاد کشوری مستقل از حكومت وجود نداشت، همین مسئله زمینه ساز محدودیت در کنش های مخالفان می شد، به نوعی همه ی اعضای جامعه موظف بودند برای پذیرش در این نهاد های اجتماعی دولتی خود را با معیارهای حکومت وفق دهند.
رکن دوم مسئله مذهب بود، شاید گسترده ترین تاثیر را در اقناع توده مردم به پیروی، مذهب داشته باشد. تاثير پديده دين در ایران همواره به گونه اي بوده است كه در بنيان گذاري و شكل دهي به مناسبات اجتماعي، اقتصادي و تجاري مردم نقش پايه داشته است. دین در عصر صفوی سبب تشکیل نهاد های نوینی شد که در تاریخ ایران بی سابقه بود، نهاد وقف، حفظ و نگهداری از زیر ساخت های مذهبی و روش های تبلیغی جدید برای جذب توده مردم به مذهب تشیع از نمونه هایی است که در دوره صفویه برای اولین بار در عرصه اجتماعی و اقتصادی ایران شاهد آن بودیم. برای مثال تا قرن شانزدهم ميلادي كنترل بازار بر عهده محتسب بوده كه علاوه بر نظارت فيزيكي نظارت بر اخلاق عمومي و اعمال مذهبي چون امر به معروف و نهي از منكر را نيز عهده دار بود. در نتیجه ی شکل گیری این نهاد ها اقبال عمومی به سمت پذیرش و پیروی از احکام دینی و سیاسی پادشاهان رفت.
رکن سوم عرف است. عموما در ایجاد تحولات ساختاری عوامل مختلفي منجمله همبستگي هاي خانوادگي، قومي، عقيدتي و منافع مشترك صنفي دخیل و تاثیر گذار هستند، عرف به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر این موارد باید برای درک چگونگی پیش برد تحولات ساختاری در اجتماع مورد بازبینی قرار بگیرد. در جامعه سياسي ایران كه عموما مشروعيت حكومت نه بر مبناي قانون و حمايت طبقات پرنفوذ اجتماعي بلكه صرفا بر اساس توانايي حاكم در كنترل و سركوب مخالفان است، روند تحول در عرف و تعاملات اجتماعی با زور و سرکوب نیز در دوره ای همراه بود.
بطور کلی می توان نتیجه گرفت که تحولات سیاسی ایران مبتنی بر سه رکن حاکمیت، دین و عرف و با سه محوریت همسان سازی، اقناع و اجبار پیگیری شد.
دستاوردهای سیاسی و اجتماعی تحولات در عرصه ملی:
یکی از مهم ترین دستاوردهای سیاسی و اجتماعی صفویه را می توان در ایجاد نظم و ثبات اجتماعی مشاهده کرد، اما این نظم و ثبات به دلیل استقرار قانون نبود بلکه تحت تاثیر فرامین و دستورات مستقیم شاه بود، به نوعی حائلی به نام قانون بین حکومت و مردم وجود نداشت و تنها سلسله دستوراتی بود که از جانب شاه و سران ایلات به عموم مردم می رسید. در نتیجه نظم اجتماعی و ثبات اقتصادی نه به دلیل حاکمیت قانون بلکه به دلیل حاکمیت مستبدانه شاه وجود داشت. که البته با توجه به مقتضیات زمانی و مشروعیت دینی شاه قابل پذیرش است.
ایران نه از آن جهت که کانون کشفیات اصیل بوده است، بلکه از این جهت که مکانی برای مبادله افکار و اندیشه ها بود در عصر صفوی تبدیل به یکی از کانون های فرهنگی و علمی جهان اسلام شد.
کشمکش های طولانی مدت عثمانی و ایران سبب شده بود تا شاهان طرفین به تکنولوژی و فناوری روز برای حفظ امنیت و ارتقا سطح علمی و فرهنگی خود در منطقه علاقه مند شود. این تلاش و رقابت برای تعامل فناوری با غرب سبب شد تا ایران از انقلاب علمی، قدرتی فزاینده و نفوذی در حد اروپای غربی پیدا کند، علوم سنتی ایران که در زمان مغولان با شرق آسیا پیوند خورده بود توانست در اروپا توفیق گسترش پیدا کند و سبب ارتباطات علمی دیگر در ایران شود.
نقاشی، معماری، شعر و نثرنویسی، قالی باقی، فیزیک، شیمی، نجوم، ریاضیات، نساجی و فعالیت های فکری و فرهنگی از دیگر دستاوردهای سیاسی و اجتماعی تحولات در عرصه ملی بودند. که پرداختن به هر کدام نیازمند توضیحات مفصلی است.
دستاوردهای سیاسی و اجتماعی تحولات در عرصه فراملی:
با بررسی روابط منطقه ای و فرامنطقه ای صفویه می توان علاوه بر تامین قدرت و امنیت مفهوم دیگری را نیز در سیاستگذاری های خارجی صفویه مشاهده کرد، که آن عزت جویی در عرصه فراملی است. علت پیگیری این سیاست را می توان خدشه دار شدن غرور ملی در نه قرن عدم وجود دولت مستقل در ایران، جستجو کرد. عزت جویی را می توان رفتاري با هدف کسب عزت تعریف کرد، به نوعی دولت مذکور، کنش های خود را با عزت خواهی محدود می کند.
عزت جویی در عصر صفویه مبتنی بر سه رویکرد همسو با یکدیگر بود، محدودیت خودخواسته، هویّت یابی و منزلت طلبی.
محدودیت خودخواسته معمولا در منازعات بین المللی گسترده تر است، به نوعی می توان گفت دولت مذکور علی رغم توانایی برای منازعه، از انجام کنش هایی بر علیه دولت مقابل برای کسب احترام و عزت خودداری می کند.
هویت را می توان ویژگی هایی دانست که کنشگر با الصاق خود به آن و ادعاي مالکیتش، خود را تعریف و از دیگر کنشگران متمایز میکند. صفویه با ارائه هویت جدید دینی و فرهنگی توانست در عرصه منطقه ای هویت ایرانی-اسلامی خود را بازنگری و اصلاح کند.
یکی از ارکان مهم برای کسب منزلت، احیا اعتبار است. علت منزلت جویی و تلاش برای احیای اعتبار صفویه را می توان در دو رکن مورد توجه قرار داد، اول از میان رفتن اعتبار به دلیل تحقیر و توهین طی چندین قرن تحت نفوذ بودن خلفا و دوم از دست رفتن موقعیت های تاریخی برای استقلال یافتن از خلفا. احیا اعتبار در نوع اول از فرآیند تحقیر، انتقام و در نوع دوم از طریق جبران صورت میگیرد.
برای درک بهتر روش سیاستگذاری خارجی عصر صفویه، ارتباطات دولت صفوی با کشورهای پرتغال، عثمانی، فرانسه، آلمان، انگلستان، هلند، گرجستان و روسیه را بررسی می کنیم.
ایران و پرتغال در عصر صفوی:
مهم ترین دوره ارتباط ایران و پرتغال را می توان در منازعه بر سر جزیره هرمز جستجو نمود. در قرن شانزدهم به دلیل تسلط عثمانی بر اروپای شرقی، اروپاییان به دنبال راه های جدیدی برای تجارت می گشتند، پرتغالی ها اولین کشوری بودند که توانستند با دور زدن سواحل جنوبی آفریقا به شرق هندوستان برسند و این اولین قدم برای ایجاد تعامل با دولت های مسلمان منطقه بود. البته وضعیت نابسامان سیاسی در کشورهای مسلمان نیز از عوامل مهمی بود که سبب شد تا این کشورها خیلی سریع مقهور ارتباط با پرتغال شوند.
جزیره هرمز کانون تحولات اقتصادی و سیاسی منطقه به شمار می رفت، در سال 1507 میلادی پرتغالی ها اولین تهاجم خود به این جزیره را شروع کردند، البته تا سال 1533 و با سیاست گذاری های صفویه هرمز تنها تحت الحمایه پرتغال به شمار می رفت، وجود پرتغالیان سبب گسترش تعاملات دیگر کشورهای اروپایی در جزیره هرمز شد. این کنش شاید در کوتاه مدت به تمامیت ارضی ایران خدشه وارد کرد اما در طولانی مدت سبب گسترش ارتباطات تجاری شد.
ایران و عثمانی در عصر صفوی:
نقطه عطف سیاستگذاری خارجی صفویه برای صلح خواهی را می توان در معاهده زهاب دید. معاهده زهاب سبب یک قرن روابط دوستانه بین ایران و عثمانی شد. البته منازعات بعد از شورش هایی در قندهار دوباره از سر گرفته شد، با این حال تعاملات تجاری و فرهنگی به قوت خود باقی بود.
این معاهده در زهاب و در سال 1639 میلادی به دستور شاه صفی و شاه سلطان مراد چهارم بسته شد، مطابق این معاهده بغداد از ایران جدا و قیومیت بصره و بین النهرین به عثمانی می رسید و در مقابل ایروان به ایران تعلق می گرفت. این صلح از آن جایی که برای عثمانی ها به دلایل مذهبی و اقتصادی مفید بود تا یک قرن ادامه پیدا کرد. اما یک قرن صلح سبب شد تا صفویه بتواند از نظر داخلی نتایج اسف بار چندین قرن نبود دولت متمرکز را رفع کند و به دولتی مقتدر بدل شود.
ایران و فرانسه در عصر صفوی:
در قرن شانزدهم فرانسه همچنان به بازارهای سنتی خود در عثمانی و حوزه مدیترانه محدود بود، فرانسه به دلیل عدم انسجام در ارتباط با شرق در قرن هفدهم نیز دچار مشکلاتی در ایجاد تعامل با ایران بود.
اولین تعاملات ایران با فرانسه را می توان در عرصه دینی و فرهنگی دید، در 1627 میلادی فرقه ی مذهبی کاپوشن و بعد از آن کاتولیک های فرقه ی یسوعیان در 1653 میلادی نخستین گروه های دینی بودند که در اصفهان به تعامل فرهنگی با اسلام و فرهنگ ایرانی پرداختند. این تعاملات سبب شد تا پای جهانگردان فرانسوی و تاجران خصوصی به ایران باز شود.
نقطه ی عطف تعاملات بین ایران و فرانسه بعد از تشکیل کمپانی هند شرقی فرانسه در 1664 میلادی می باشد. این شرکت که به قصد تجارت با شرق تشکیل شده بود، زمینه ساز ارتباطات تجاری دریایی با فرانسه شد. ویکتور میشل سرانجام در 1708 میلادی موفق شد نخستین قرارداد رسمی ایران و فرانسه را در دوره شاه سلطان حسین به ثبت برساند.
بطور کلی فرانسه در مسئله فرهنگ و مذهب نسبت به رقبای اروپایی خود در ایران نفوذ بیشتری داشت، اما در مسئله تجارت به دلیل جنگ های طولانی مدت با اسپانیا و کارشکنی های عثمانی نتوانست به اندازه ی دیگر کشورهای اروپایی ارتباطات اقتصادی خود را با ایران گسترش دهد.
ایران و آلمان در عصر صفوی:
ایجاد روابط ایران و آلمان را باید در تاریخچه ی جنگ های ایران و عثمانی جستجو نمود. شاه اسماعیل اول بعد از شکست در جنگ چالدران و تلاش برای پیدا کردن متحدی در اروپا جهت مقابله با دولت عثمانی به کارل پنجم نامه ای نوشت و پیشنهاد اتحاد بر علیه عثمانی را داد.
پادشاه آلمان نیز که از نفوذ و قدرت عثمانی ها بعد از تصرف مجارستان و پیشروی تا دروازه های اتریش نگران شده بود، از شروع این تعاملات خشنود بود. البته با مرگ شاه اسماعیل اول این تعاملات ناتمام ماند اما این نامه نگاری ها بنیان گذار ارتباط آلمان و ایران تا قرن های متمادی شدند.
ایران و گرجستان در عصر صفوی:
گرجستان به دلیل موقعیت ژئوپلتیک خود در منطقه قفقاز، به عنوان پل ارتباطی آسیای صغیر با قفقاز می باشد، به نوعی گرجستان دروازه ی قفقاز و آسیا به غرب است. نخستین حمله ی ایران به گرجستان در دوره شاه اسماعیل اول به وقوع پیوست، شاه اسماعیل بعد از تصرف سرزمین های غرب دریای خزر و قسمتی از ارمنستان موفق به تصرف گرجستان هم شد، در دوره شاه اسماعیل اول گرجستان باجگزار ایران بود.
شاه طهماسب اول نیز طی دو مرحله جنگ در سال های 1540 و 1546 میلادی به گرجستان حمله می کند که این سلسله جنگ ها با نام “نصرت اسلام و تقویت دین رسول” مشهورند و هدف آن ها مسلمان کردن مردم تفلیس بود.
سیاست صفویان برای جلب وفاداری و کنترل گرجیان، استفاده از حاکمان سلسله های گرجی و دعوت به دین اسلام بود. بطور کلی میتوان گفت تعاملات ایران و گرجستان اکثرا مبتنی بر روابط نظامی و دینی بود.
ایران و روسیه در عصر صفوی:
مهم ترین دوره برای ایجاد تعاملات اقتصادی و فرهنگی بین ایران و روسیه را می توان بعد از عهدنامه- ی صلح در 1810 میلادی مشاهده کرد. مطابق این عهدنامه تمام جنگ ها بین ایران و روسیه تا زمان حفظ مفاد عهدنامه برجای خواهد ماند. از مفاد عهدنامه می توان به ماده مذکور اشاره کرد: اگر از روز امضای صلح مذکور دسته ای از وابسته های یک طرف در حدود طرف دیگر می شوند هر نوع تاخت و تازی، ویرانی، ربودن افراد یا دارایی یا هر نوع اقدام خصمانه ای باید پاسخگو باشند… .
روابط ایران و روسیه بیشتر به دلیل جنگ افکنی های عثمانی و دست درازی های روسیه خشونت بار می شد، روابط ایران و روسیه هر چند بدون نزاع نبود اما ارتباطات تجاری در حوزه خلیج فارس قطع نمی شد و با میانجگری انگلستان استمرار داشت.
ایران و هلند در عصر صفوی:
هلند از اولین کشورهایی بود که تعاملات اقتصادی خود را با ایران بنیان نهاد، اما دلیل مهم پیشرفت اقدامات تجارتی هلندی ها، فتوحات آن ها در هند شرقی بود. موسسات انگلیسی و پرتغالی در هند عموما فاقد مدافع و نگهبان بودند در حالی که هلند با دارا بودن سرمایه هنگفت مالی و کشتی های تجاری متعدد توانسته بود امنیت را در شرکت های خود در شرق مهیا سازد.
یکی از مهم ترین کشورها به عنوان بازار فروش و تولید محصول برای هلند ایران بود که شاهان صفوی به دلیل امنیت و ثبات شرکت های هلند قراردادهایی را با تجار خصوصی و دولتی امضا کردند که سبب گسترش تعاملات تجاری در خلیج فارس شد.
ایران و انگلستان در عصر صفوی:
روابط ایران و انگلستان همواره پر از فراز و نشیب بوده است، اما نقطه ی عطف این ارتباطات در دوره صفویه را می توان در ایجاد تعاملات تجاری در جزایر ایران جستجو کرد. انگلستان جز اولین کشورهایی بود که توانست بندر چابهار را تحت کنترل تجاری خود بگیرد و تا سه دهه از جزایر سه گانه به عنوان مرکز ارتباطی و تجاری خود با دیگر کشورها استفاده کند. البته این مناطق تحت سیطره دولت صفوی بود و انگلستان تا پایان عصر صفویه ادعایی نسبت به این جزایر نداشت.
بطور کلی می توان از روابط ایرانِ عصر صفوی و کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای اینطور نتیجه گرفت که برای اولین بار بعد از نه قرن ایرانیان توانستند اقتدار عملی خود را باز یابند و در جنگ و صلح به عنوان یک کل واحد خود تصمیم گیرنده سرنوشتشان باشند.
بررسی تاثیرات اقتصادی و اعتقادی پایدار در جامعه ایران:
اقتصاد:
ایران در دوره ی صفوی با دنیای وسیع تری رابطه برقرار کرد و به بررسی تطبیقی سیاستگذاری های اقتصادی خود در محیط منطقه ای و فرامنطقه ای پرداخت. در ادامه به ماهیت تعاملی کشور در اقتصاد بین المللی خواهیم پرداخت.
در دوره ی صفویه نهاد های پایدار اقتصادی زیادی بنیان گذاری شدند از قیمت گذاری بر بازار تا نهادی برای کنترل اوقاف، با گسترش سنت وقف که برای توسعه مالکیت عمومی در پیش گرفته شد، اعیان و مالکان و در صدر آن ها شاه عباس و گنجعلی خان زیک حاکم کرمان اقدام به وقف کیلومترها زمین و مایملک خود کردند. همین موضوع سبب شد تا ثروت در عصر صفویه مدام در حال انتقال از طبقه ای به طبقه دیگر باشد و تعدیل پیدا کند که زمینه ساز کشاورزی و ایجاد شهرها و روستاهای زیادی در اطراف شهرهای بزرگ گشت.
دوره شاه عباس دوم را می توان در عصر صفوی دوره غربال اقتصادی اشراف و اعیان دانست، در این دوره مصادره و ضبط اموال افرادی که موقوفات را تصرف کرده بودند یا به نحوی سبب فساد اقتصادی شده بودند از سوی دیوان قضای صفویه گسترش پیدا کرد. میرزا رضی شاهزاده صفوی و خاندان شهشهان از مهم ترین نمونه ها هستند.
تاریخ دانان اقتصاد رو به زوال در نیم قرن پایانی دوره صفوی را یکی از عوامل مهم سقوط صفویه می- دانند، از نمونه های آن می توان به درگیری مستهلک کننده در نبرد طولانی با عثمانیان و شیبانیان، نامتوازن بودن رشد اقتصادی با آهنگ توسعه جهانی، گسترش بی رویه اراضى خاصه، نارضایتى مردم از مالیات هاى بی هنگام، گسترش اسراف وگشاده دستى در خرج هزینه های جاری، رکود تجارت بر اثر جنگ هاى پیاپى، عدم رسیدگى به وضع روستاییان، دهقانان و کشاورزان اشاره کرد.
پنج دهه انتهایی صفویه را می توان با اواخر دوره ساسانی مقایسه نمود، دو حکومت مقتدر که با ضعف اقتصادی در عواملی مثل وقف برنامه های اصلاحی و فشار نظام بزرگ مالکی بر زندگی روستاییان که باعث بروز نابسامانی و پدیدارشدن مشکلاتی چون بروز قحطی، ظلم مالیاتی، افزایش بی رویه ی میزان خراج، کوچ زارعان، کاهش عواید دولت، رکود تجارت خارجی، نهایتا حمایت عمومی و مشروعیت خود را نزد عموم از دست دادند.
از دیگر عوامل مهمی که سبب ضعف بازرگانی و تجارت در ایران شد می توان به تغییر راه های بازرگانی اروپا از آسیا به آفریقا و بی توجهی شاهان به مسئله تجارت فرامنطقه ای اشاره کرد.
در نتیجه هم تثبیت صفویه در دوره شاه طهماسب و شاه عباس اول مبتنی بر بهبود اقتصاد و معیشت بود و هم ضعف آن مبتنی بر بی توجهی شاهان به مسائل اقتصادی و تجاری بود.
دین:
جریان تشیع در ایران با ارادت به امیرالمؤمنین و حمایت از آن آغاز شد و به تدریج در جایگاه یک آرمان مذهبی-سیاسی برای رهبری جنبش های مردمی در مقابل ظلم و ستم قرارگرفت. سست شدن بنیان های میهن پرستی شاهان صفوی را بر آن داشت که از طریق آمیزش دین و سیاست، سلطنت خود را یک مأموریت دینی و خدایی جلوه دهند. از این رو، تشیع که در گذشته به عنوان یک ایدئولوژی، توده های مردم را در مقابل طبقه حاکم قرار می داد، در قالب یک ایدئولوژی بروکراتیک رسمی با دولت ترکیب شد.
برای بررسی بهتر تاثیر دین در دوره صفویه باید عوامل گسترش هژمونی شیعه را مورد بازنگری قرار داد. گرامشی بنیان گذار نظریه هژمونی آن را توان دولت و طبقه حاکم در نظم و هدایت باورهای جامعه مدنی می- داند. در مورد رسمی شدن تشیع در ایران نیز این موضوع به چشم می خورد، دولت با اقناع، اجبار و ارائه مزایا توانست بخش اعظم جامعه اهل سنت ایران را شیعه کند.
برای مثال تخفیف در مالیات که به شیعیان اعطا می شد فی نفسه توانست مشوق عده زیادی از طبقه تهی دست جامعه برای گرویدن به تشیع باشد. گسترش فقه شیعه بین طبقه اعیان نیز سبب شد این اندیشه خیلی سریع تر در شهر های مختلف ایران منتشر شود. خشونت در تبریز، کرمان و فارس توسط شاه اسماعیل اول برای سرکوب مخالفان و اجبار به پذیرش مذهب شیعه از دیگر روش هایی بود که توانست سبب پذیرش تشیع به عنوان مذهب رسمی در ایران شود.
نتیجه گیری:
صفویه را می توان نخستین حکومت ایدئولوژیک اسلامی مبتنی بر آیین شهریاری ایران دانست. بررسی وقایع تاریخی و سیاسی صفویه از آن جهت اهمیت دارد که در حوزه اقتصادی، اجتماعی و دینی همچنان چالش هایی حل نشده از آن دوران باقی مانده است و اجزایی همچون ارکان فعلی سیستم تعامل اجتماعی و ارتباطات بین المللی متاثر از وقایع آن دوره هستند.
منابع:
تهیه کننده و تایید کننده مطلب : سرکار خانم تکتم خسروجردی معاونت محترم اجرایی آموزشگاه