برای عده ای تصور اینکه بتوان در مدرسه ای داز تشویق استفاده کرد کمی دشوار است اما واقعیت این است که می توان در سنگر مدارس شاهد حضور با شکوه معلمان و شاگردانی بود که با سرمایه از محبت و چهره های متبسم و مصمم در تلاش هستند که در کارهای خود موفق بوده اند. پس باید رنگ مدرسه ای یادآور زیبایی و نیکویی ها باشد. چرا که هم انسان ها بالاخص نوجوانان محبت پذیر می باشند و لذا نیاز به محبت از اساسی ترین نیازهای هر انسان می باشد.
تشویق نیروها و استعدادهای دانش آموزان را به کار می اندازد و استقامت آن ها را در کارها زیاد می کند و موجبات سرعت در کارهای بدنی را فراهم می کند و در کارهای فکری موجب سعی و کوشش بیشتری می گردد.
تشویق و تقویت رفتار مثبت در کودک و دانش آموزان سبب شکل گیری عادات مطلوب در آنان می شود. به عبارت دیگر از آنجا که از طریق رفتارهای تشویق آمیز کلامی و غیر کلامی، مادی و معنوی فردی و گروهی مستقیم و غیر مستقیم مربی بیش از هر چیز به یک نیاز هم نوجوانان یعنی نیاز به محبت متعلق و توجه پاسخ داده می شود. ما شاهد بیشترین مؤثرترین و پایدارترین اثر در رفتار آنان هستیم.
در حالی که وقتی دانش آموزی را تنبیه می کنیم نه تنها به هیچ یک از نیازهای خطری و اساسی او پاسخ نمی دهیم بلکه تعادل حیاتی اش را برهم زده او را با تجربه ناخوش آیندی که همواره از آن گریز دارد مواجه می کنیم، ولو اینکه بطور موقت رفتار مطلوب آن را کنترل کرده باشیم.
رسول خدا پایه رفتار با کودکان و نوجوانان را بر محبت استوار کرده و سفارش می کند که آنان را گرامی بداریم و با جایزه ای که امکان وفایش هست آنان را تشویق نمائیم.
استفاده از روش تشویق و محبت یکی از روش های تربیتی بسیار مؤثر و نشانه نقش مطمئنه داشتن فرد است.
خدای تعالی رمز پیروزی پیامبر اکرم (ص) را در همین شرح صدور محبت ورزی پیامبر به امت خود می داند: به موجب لطف و رحمت الهی برایشان آموزشی نجواه و با آنان مشورت کن و به آنان شخصیت بده مقداری توجه و تحسین برای هر کسی مفید است چون انسان نیاز به تایید و احترام دیگران دارد و می خواهد در هر کاری که فعالیت می کند دیگران کوشش او را قدر بدانند و برایش ارزش قائل شوند. منتها برای سرآمد شدن یا برجسته شدن و دریافت تحسین باید کوشش بیش از حد متعارف داشته و البته به موازات کوشش آمادگی و استعداد آن فعالیت ویژه هم باید در انسان باشد.
درس معلم اربود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
فرآیند تشویق سیستم انگیزشی فرد را تحریک میکند و احساس خوشایندی در او بوجود میآورد. بر مبنای نظریات یادگیری مربوط به شرطی سازی، اگر این احساس خوشایند با رفتار انجام گرفته پیوند بخورد، در موقعیت های بعدی فرد را وادار به انجام رفتار مورد نظر خواهد کرد. لذت جویی و کسب لذت از ویژگی های اساسی انسان است و فرد تمایل به کسب لذت دارد. حتی مراکزی از مغز شناخته شدهاند که با این تمایل فرد مرتبط هستند. این مراکز به مراکز لذت معروف هستند که در موقعیت های خوشایند و لذت بخش فعال میشوند.
در کل تشویق فرآیند پاداش دهی است به رفتار فرد، یعنی برانگیختن شوق و علاقه مجدد او به انجام همان رفتار. این پاداش طیف وسیعی میتواند داشته باشد بطوری که از یک نگاه تحسین آمیز تا یک تشویق مالی بزرگ یا اهداء رتبه یا مقامی را شامل شود. در هرحال این فرآیند در زندگی انسان گستردگی دارد و عموم افراد آن را بکار میبرند، شاید بدون آن که با جنبههای مختلف آن یا کارکرد آن یا شیوههای صحیح اجرای آن آشنایی داشته باشند.
تشویق در لغت به معنی آرزومند کردن، به شوق افکندن و راغب ساختن است. در اصطلاح نیز تشویق را عاملی که بتواند منشاء ایجاد ذوق و شوق، تحرک و امید و علاقه در انسان شود. تشویق نوعی ارضای نیازهای روانی و فیزیکی انسان است تشویق یک هدف واقعی است که دستیابی به آن انگیزه ای را ارضاء می کند و در واقع تشویق ها همان تقویت کننده های مثبت هستند که به عنوان محرک یا عاملی می باشند و انسانها در جهت رسیدن به آنها می کوشند.
تشویق، در روانشناسی با تقویت بیان می شود که تعریف آن عبارتست از:
محرک یا رویدادی که نتیجه آن افزایش احتمال رفتار مورد نظر است. بقاء و دوام هر سیستم در مرحله اول در گرو مدیریت و نحوه اداره کردن آن است و مدیران نقش هدایت کنندگان را ایفاء می نمایند .
کودکان و دانش آموز باید عمل خوب را بر پایه عمل به وظیفه شخصی واجتماعی و بدون توقع داشتن پاداش انجام دهد ولی والدین به این عنوان که او فردی وظیفه شناس است او را تشویق کنند. تشویق بهتر است صورت مالی پیدا نکند بلکه اولا دانش آموز باید خواندن نماز را مانند دیگران وظیفه خود بداند و ثانیا تشویق ما از او به عنوان ابزار رضایت از انجام وظیفه اش باشد. یعنی نشان دهیم که از عملش خشنودیم و بعد در بستر بالاتر به او بفهمانیم که خدا هم ازاین عمل او راضی است.
تشویق باید واحد ضوابط و حدود باشد یعنی اینکه نباید فرد برای عمل تشویق شود. بلکه شایسته است که رفتارهای خاص و برجسته او مورد ستایش قرار گیرد. روحیه ی انسان در ابتدا مانند ماده ی سیال قابل انعقادی است که به هر قالبی ریخته شود بر اثر مرور زمان منعقد شده وشکل همان قالب را به خود می گیرد و هر چه بیشتر در قالب بماند محکم تر شده و تغییر شکل آن دشوار است. انسان یک موجود قابل تغییر و قابل توبه و بازگشت است و ممکن است در سنین صدسالگی هم خودرا تغییر دهد. اما شک نیست که تغییر عاداتی که دردوران کودکی دیکته شده اند در بزرگسالی بسیار دشوار است. مولوی این مطلب را با ذکر مثالی توضیح می دهد.
مردی خاری را در مسیر مردم کاشت و مردم از این بوته ی خار در رنج بودند، او قول می داد که در سال دیگر آن را بکند و سال دیگر بازار کار به تعویق می انداخت، از طرفی خود او سال به سال ضعیف تر می گشت یعنی میان رشد درخت و قوت او نسبت معکوس وجود داشت. حالات انسان هم مثل خاربن و مارکن است روز به روز صفات در انسان ریشه های عمیق تری پیدا می کنند و اراده ی انسان ضعیف تر می شود.
سعدی نیز می گوید: هر که در خردیش ادب نکنند در بزرگی ادب از او برنخاست. چوب تر را چنانکه خواهی پیچ، نشود خشک، جز به آتش راست.
تهیه کننده مطلب : سرکار خانم معصومه پوررضایی معلم محترم پایه دوم آموزشگاه
تایید کننده مطلب: جناب آقای صدیقی مدیریت محترم آموزشگاه