مقدمه
در قرآن توجه ویژهای نسبت به توحید و نبوت شده است تا جائیکه خداوند را یگانه خدای جهان معرفی کرده، که تمامی زیبائی ها و کمالات در وی جمع میباشد و تصور کوچکترین نقصی از وجود خداوند متعال را از بین برده، خدا را حی و عالم و خالق و… معرفی نموده که واحد است و فرزندی ندارد و بخشنده و مهربان است و لحظهای غافل نمیشود، و اینکه کوچکترین چیزی از وی مخفی نیست و… و همچنین پیامبران را انسانهای بزرگی که از نیکان بوده و دارای حسن خلق هستند و انسانهای برگزیدهای بوده و اهل یقین میباشند و افرادی هدایت یافته و دارای دانشی عظیم میباشند، معرفی نموده که کوچکترین اشتباهی نه تنها نمیکنند بلکه حتی تصور خطا نیز در ذهنشان بوجود نمیآید. نکته قابل توجه در قرآن اینست که هر مقدار که قرآن، خداوند را تنزیه و تقدیس نموده به همان میزان پیامبران را به عالیترین درجه و مقام انسانی اوج داده اما در کتب عهدین خداوند را از مقام اولوهیت تنزل داده و هر گونه اعمال ناشایست را به پیامبران خدا نسبت می دهند که به نمونههایی از اینها اشاره می کنیم.
نمونههایی از مباحث کتب عهدین
داستان آدم و حوا
در کتب عهدین و تورات و انجیل میخوانیم که: خداوند به آدم اجازه داد که از تمام میوههای بهشتی استفاده کند به جز میوه درخت معرفت یعنی درخت خیر و شرّ، خداوند به آدم فرمود اگر روزی از این میوه بخوری، همان روز خواهی مرد. سپس خداوند از آدم، حوا را آفرید و هر دو در بهشت لخت بودند زیرا نیک و بد را تشخیص نمیدادند. ناگهان ماری آمد و آنان را بر آن درخت ممنوعه راهنمایی کرده و به خوردن میوه آن تشویقشان کرد و چنین گفت شما با خوردن میوه درخت نمیمیرید، بلکه چون خدا میداند اگر از این میوه بخورید چشمتان باز شده نیک و بد را تشخیص خواهید داد، این است که شما را از خوردن آن نهی نموده است!!
چون آدم و حوا گفتار مار را باور نمودند و از میوه درخت خوردند، چشمشان باز گردید و فهمیدند که لخت هستند و با لنگی خودشان را پوشاندند، خداوند که در بهشت قدم میزد آنان را دید و آدم و حوا خود را از خدا مخفی نمودند!!…
که با نگاهی گذرا به مطالب بالا در کتب مقدسه، فهمیده شود که چگونه خداوند را متهم را به کذب نموده و نسبت مکر و حیله و دروغ و ترس میدهند، بدینگونه که خداوند، درخت معرفت را با مکر و حیله و دروغ برای آدم ممنوع کرده و گفته که آن درخت مرگ است و سپس در ادامه داستان از ترس خدا سخن به میان آورده که خداوند از آدم ترسید که از درخت حیات استفاده کند و به زندگی جاویدان برسد!! فلذا او را از بهشت بیرون راند. در حالیکه در قرآن جسم بودن خدا نفی شده “در سوره انعام آیات 102 و 103 بیان میدارد که دیدگان از درک او عاجزند ولی او دیدگان را میبیند و اینکه پس از گناه حضرتآدم، بیان میدارد که در صورتیکه از گناهان دوری کنی به بهشت بازخواهی گشت.
و همچنین طبق نقل بالا به خداوند نسبت جهل میدهد که از مخفیگاه آدم بی اطلاع بود در حالیکه در قرآن در سوره حشر آیات 25 و 24 آمده که بر آشکارا و پنهان آگاه است و اوست بخشایشگر مهربان.
و اینکه شیطان را خیرخواه بشر معرفی کرده و میگوید شیطان بر آدم نصیحت کرد و آدم را از تاریکی جهل و نادانی به نور دانش و معرفت راهنمایی نمود و تشخیص نیک و بد را به وی آموخت!! در حالیکه در قرآن شیطان دشمن انسان معرفی شده و همان موجودی است که باعث رانده شدن انسان از بهشت گردیده و قسم خورده که انسانها را به گمراهی بگشاند.
در قرآن کریم در آیات متعددی پیامبران را افرادی معرفی نموده که به خیرها و خوبیها دعوت میکنند و از بدیها برحذرشان داشته، جدایشان میسازند، اینکه پیامبران دارای خلق پسندیده میباشند و جزء برگزیدگان میان انسانها میباشند و جزء هدایت یافتهها هستند، کسانی که به یقین رسیده و جزء کسانی هستند که به جهانیان برتری یافتهاند و به راه راست مستقیم رسیدهاند و دارای دانشی عظیم میباشند و نعمت یافته از طرف خداوند بودهاند کسانی که هر وقت آیات خدا بر ایشان خوانده میشد گریه کنان بر خاک مذلت و بندگی میافتادند. در حالیکه بر عکس اینها در تورات و انجیل هست و آنها را در برخی موارد در مقامی پستتر از مقام انسانهای معمولی نشان میدهند که بهنمونه هایی از آنها اشاره میکنیم:
داستان حضرت ابراهیم علیه السلام و نمرود
در تورات در مورد داستان ابراهیم علیه السلام و نمرود چنین آمده که: ابراهیم در برابر نمرود، همسر خود ساره را خواهر خویش معرفی نموده و همسر بودنش را کتمان کرد، ولی چون ساره زنی زیبا بود نمرود او را از دست ابراهیم گرفت و در متقابل، ابراهیم را مورد محبت قرار داده کمک مالی فراوان بر روی نمود. از آن روز ابراهیم دارای گاو، گوسفند، چهارپایان فراوان، غلامان زیاد، کنیزان بسیاری شد و ثروت کلانی به دست آورد، اما آنگاه که نمرود پیبرد ساره همسر ابراهیم بوده نه خواهر او به ابراهیم گفت چرا واقعیت را کتمان نمودی و سبب شدی که ساره را از دست تو ربودم و همسر خویش قرار دادم؟ پس نمرود ساره را به ابراهیم پس داد.
که طبق متن فوق ابراهیم خود عامل فساد شده. در حالی که چنین امر زشتی از انسانهای عادی محال است سر بزند، با وجود اینکه که وی جزء عزیزترین و گرامیترین پیامبران خداست” ما در قرآن سوره انعام آیه 75 میخوانیم که چنین میفرماید: و این چنین ملکوت آسمانها و زمین (حکومت مطلقه خداوندی) را به ابراهیم نشان دادیم تا اهل یقین شود. (این کجا و آن کجا)
داستان حضرت لوط علیهالسلام و دخترانش در تورات
در تورات سفر تکوین باب 19 نسبت زنا به حضرت لوط علیهالسلام با دو دخترش را میدهد که وی را در شب اول شراب خوراندند در حال مستی با دختر بزرگش همبسر شد ودر شب دوم در حال مستی با دختر کوچکش همبستر گردید تا نسلش روی زمین باقی بماند. در صورتی که در قرآن حضرت لوط جز پیامبران الهی و بنده پاک خدا معرفی شده و جز کسانی معرفی گردیده که خداوند، همراه پدرانشان و فرزندان و برادرانشان بر جهانیان برتری داده و بر همگان برگزیده، به راه راست و مستقیم هدایت کرده است.
حضرت یعقوب علیهالسلام
در تورات به حضرت یعقوب علیهالسلام تهمت مکر و حیله را داده، بدین ترتیب که حضرت اسحاق علیهالسلامرا فریب داده و مقام نبوت را از وی گرفته در حالی که در قرآن آیات 84-87 سوره انعام، حضرت یعقوب را جز بخششهای الهی به حضرت ابراهیم بیان میدارد و بیان میفرماید که جز هدایت یافتگان است.
حضرت مسیح، حضرت سلیمان و حضرت داوود در تورات
باز در تورات، حضرت عیسی علیهالسلام، حضرت سلیمان علیهالسلام و حضرت داوود علیهالسلام را نتیجه زنای یهودا با همسر پسرش میداند یعنی نتیجه زنا با محارم میداند در حالیکه در قرآن در آیات بین 87-84 سوره انعام جز هدایت یافتگان معرفی میکند و چنین میفرماید که ما نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم.
حضرت سلیمان
حضرت سلیمان علیهالسلام را به بت پرستی متهم میکند تا جائیکه خداوند نیز او را به خاطر این عمل زشت از مقام سلطنت خلع کرد.
در کتاب هوشع میخوانیم:
اولین سخن خدا به هوشع این بود که برو برای خودت زن زناکار و فرزند زنا انتخاب کن … و باز در جایی آمده که: زن زناکار و صاحب رفیق را دوست بدار همانطور که خداوند بنی اسرائیل را دوست دارد. در حالیکه قرآن نزدیک شدن به زنا را ممنوع کرده و اجازه نداده تا با زناکار ازدواج شود.
در انجیل یوحنا آمده که مسیح روزی در یک جشن عروسی شرکت نمود اتفاقا شرابشان تمام گردیده بود مسیح از راه اعجاز برای آنان شش خمره شراب درست کرد! و در جایی آمده که مسیح شراب میخورد و در خوردن شراب زیاده روی میکرد. در حالیکه در خوردن شراب حتی در خود تورات نیز حکم ممنوعیت در تحریم وجود دارد چنانچه در تورات از طرف موسی نسبت به هارون چنین خطاب شده که:
تو و فرزندانت که وارد خیمه اجتماع گردیدید هرگز لب به شراب و هیچ مست کنندهای نزنید تا مرگ و نیستی شما را فرا نگیرد. این حکم دائمی که در تمام قرون و اعصار و در میان تمام انسانهای آینده شما حکومت دارد تا زشت و زیبا و پاک ناپاک را از هم تشخیص دهید.
و در انجیل لوقا آمده که: وی در پیشگاه خداوند مقام بلندی را دار است و هرگز لب به شراب و هیچ مست کنندهای نمیزند. تا چه رسد به قرآن که شراب را یکی از مصادیق اثم و گناه معرفی کرده و به صراحت حرام نموده است.
منابع
ابوالقاسم خویی، البیان، ترجمه هاشمزاده هریسی و محمد صادق نجمی، دانشگاه آزاد اسلامی خوی چاپ سیزدهم
تهیه کننده و تایید کننده مطلب : آقای محمدمهدی گلمکانی مربی محترم قرآن پایه های سوم و چهارم