یکی از دغدغه های همیشگی معلمان از یک سو و طراحان و سیاستگذاران نظام آموزشی از سوی دیگر این است که چهطور میتوانیم فرایند آموزش دانشآموزان را مفیدتر پیش ببریم. آنچه امروزه در بسیاری از مدرسهها جریان دارد، بیش از آنکه قوه انتخابگری دانشآموز را تقویت کند، به او میآموزد که حق انتخاب ندارد و بیش از آنکه احساس مسئولیت او را نسبت به زندگی خودش و دیگران رشد دهد، او را به انسانی مصرفکننده و متوقع تبدیل میکند. در این فضا، ارزشهای واقعی جای خود را به ارزشهای موقتی و اعتباری مانند نمره و رتبه میدهند. در نهایت، ما با دانش آموزان و دانشآموختگانی روبهرو هستیم که وقتی بر سر سه راهی ارزشهای واقعی، مسائل واقعی زندگی و معیارهای نظام آموزشی قرار می گیرند، به اجبار معیارهای نظام آموزشی را برمیگزینند و به تدریج دو مهم دیگر را به فراموشی میسپارند. بهعنوان راه حل مسئله جدایی آموزش از زندگی و ارزشهای واقعی، اجرای الگوی یادگیری مسئله محور را پیشنهاد میکنیم. در ادامه، پس از روشن کردن تعریف مان از مسئله و نکاتی درباره اجرا، فرایند اجرای این الگو را بهطور خلاصه مرور میکنیم.
مسئله: به موقعیتی میگوییم که در آن، در راه دستیابی به ارزشهای واقعی مانعی وجود دارد. این تعریف میتواند به انتخاب درستتر مسئله کمک کند و تفاوت میان مسئله و عنوانهای برخی پروژهها در فضاهای رایج پژوهش دانشآموزی را روشن کند. زمانی مسئله وجود دارد که پای دستیابی به ارزشهای واقعی در میان باشد، نه اینکه صرفاً برای نمره گرفتن یا شرکت در نمایشگاه و جشنواره کاری انجام شود.
یکی از رویکردهای نوین در بحث آموزش، یادگیری مسئله محور یا Problem Based Learning است. این رویکرد با دو هدف جایگزین کردن یادگیری فعال به جای یادگیری منفعلانه و افزایش مشارکت و تعامل فراگیران ایجاد شد. مربیان آموزشی برای اثربخشی نظام آموزش به دنبال روشهایی برای افزایش مشارکت فراگیران بودند. چراکه با افزایش سطح مشارکت فراگیر، یادگیری نیز افزایش پیدا میکند. بنابراین در چندین دهه گذشته محققان و مربیان به دنبال تجدیدنظر در رویکرد آموزش سنتی و ایجاد راهحلهای جدید برای آموزش بودهاند.
یادگیری مسئله محور چیست؟
یادگیری مسئله محور، روشی یاد گیرنده محور است. در این روش، فراگیران برای یادگیری موضوع، به صورت گروهی به حل مسئله می پردازند. این روش با روش آموزش مستقیم که در آن آموزش دهنده مفاهیم را به فراگیران ارائه می کند، کاملاً متفاوت است. در روش یادگیری مبتنی بر مسئله، مسائل و مشکلات در آغاز بحث و قبل از این که فراگیران بخشی از دانش های مرتبط را بیاموزند، مطرح می شود. با درگیر شدن در مسئله فراگیران مهارتهایی درباره کسب اطلاعات و شناسایی منابع اطلاعاتی به دست می آورند. در روش آموزش سنتی یا مدرس محور به فراگیران فرصت تفکر داده نمیشد و آن ها نمی توانستند اطلاعات علمی را در شرایط واقعی به کار گیرند. بنابراین پس از مدتی مطالب آموخته شده را فراموش می کردند. در روش مسئله محور، فراگیران با استفاده از شیوه مباحثه، فعالانه در فعالیت های آموزشی شرکت می کنند. در این روش از طرح مسائل و نظرات و بیان تجربیات زندگی واقعی به عنوان محرکی برای تسهیل، بهبود و تعالی فرایند یادگیری، استفاده می شود.
تاریخچه یادگیری مسئله محور
مفهوم یادگیری مسئله محور، مفهوم جدیدی نیست. این رویکرد برای اولین بار در دهه 1960 در آموزش پزشکی دانشگاه مک مستر اجرا شد. مبنای معرفی این روش نارضایتی از آموزش سنتی مبتنی بر سخنرانی بود. دانشجویان پزشکی چگونگی استفاده از علوم پایه در مراقبت های بالینی را فرا نگرفته بودند. بدین ترتیب یادگیری مسئله محور در پزشکی آغاز شد. سپس در برنامه های آموزشی حوزه های مهندسی، معماری، مدیریت بازرگانی به کار گرفته شد. آرمسترانگ یادگیری مسئله محور را به عنوان «نوآوری بدون حذف بهترین موارد روش سنتی» می داند. این شامل یک رویکرد مسئله محور همراه با برگزاری کلاس های سخنرانی است.
چرا از روش یادگیری مسئله محور استفاده کنیم؟
در دنیای امروز، انبوهی از دانش و اطلاعات به آسانی در اختیار همگان قرار دارد. افراد باید از مهارت های یادگیری مستمر برخوردار باشند تا بتوانند به طور مؤثر از انبوه اطلاعات در دسترس استفاده کنند. ماهیت میان رشته ای مسائل، نیاز به ترکیب دانش و مهارت به منظور ایده پردازی و پیاده سازی راه حل ها دارد. یادگیری مسئله محور به فراگیران کمک می کند همراه با کسب دانش در رشته خاص به توسعه مهارت هایی نظیر کار گروهی، ارتباطات مؤثر شفاهی و کتبی، خودآگاهی و تفکر انتقادی بپردازند. اولین مزیت، تمرین مهارت کار گروهی است در این روش از رویکرد گروهی برای یادگیری استفاده می شود که نتایج مثبت بسیاری به همراه دارد. دانشجویانی که به کار گروهی مشغول هستند معمولاً در مقایسه با افرادی که به تنهایی کار می کنند از پیشرفت تحصیلی بالاتری برخوردار هستند. مربیانی که می خواهند نتایج تحصیلی را در بین دانش آموزان خود بهبود بخشند، می توانند از روش مبتنی بر مسئله استفاده کنند و با تکیه بر جنبه گروه محور، می توانند بخشی از پیشرفت های تحصیلی مورد انتظار را به دست آورند. ارتباطات یک مهارت نرم است که فراگیران می توانند در طول زندگی علمی خود از آن استفاده کنند. این مهارت در زندگی حرفه ای و شغلی افراد بسیار با ارزش است. جنبه گروهی یادگیری مبتنی بر مسئله می تواند کمک کند که افراد فراتر از دانشی که در کلاس های آموزشی فرا می گیرند مهارت های ارتباطات مؤثر را نیز کسب کنند. رویکرد مبتنی بر مسئله به انتقال مهارت های تفکر انتقادی کمک می کند. فراگیران باید منابع مختلف داده را تجزیه و تحلیل کرده و اطلاعات مربوطه را گردآوری کنند تا مسئله تحقیق را برطرف سازند. در عین حال، فراگیران باید بتوانند ارزیابی کنند که آیا این گروه در زمینه پاسخگویی به سؤالات تحقیق پیشرفت مطلوبی داشته است یا خیر؟ در این روش یادگیری به تدریج مسئولیت های بیشتری در مورد آموزش خود به افراد داده می شود و می توانند از مربی آموزشی خود مستقل شوند.
نقش مربی در یادگیری مسئله محور
برخی از مربیان نسبت به کنار گذاشتن شیوه سنتی آموزش اکراه دارند. به این دلیل که آن ها انتقال اطلاعات را نشان دهنده تسلط خود بر مباحث آموزشی می دانند. برخی دیگر از ایفای نقش مربیگری لذت می برند. در نقش مربی آن ها شرایطی را فراهم می کنند تا فراگیران خلاقیت، خودباوری و استقلال خود را افزایش دهند. مهم ترین مهارت مربی این است که بداند چه زمانی در فرایند یادگیری مداخله کند و مهم تر این که چه زمانی این کار را انجام ندهد. در ابتدا، مربی اطمینان حاصل می کند که همه با روش یادگیری مسئله محور آشنا هستند. او به فراگیران توضیح می دهد چه اتفاقی قرار است بیفتد و چرا؟ در طول جلسات، فراگیران در تجزیه و تحلیل مسائل و ترکیب دانش نیاز به تسهیل گری مربی دارند. ممکن است آن ها از اصطلاحاتی استفاده کنند که به درستی درک نشده و گاهی انسجام موضوع را حفظ نکنند در این شرایط مربی به راهنمایی آن ها می پردازد. هم چنین مربی باید اطمینان داشته باشد که گروه با انگیزه و فعال است بنابراین فراگیران را به پرسیدن سؤال و ارائه توضیح تشویق می کند.
نقش یاد گیرنده در یادگیری مسئله محور هسته یا عنصر اساسی در یادگیری مسئله محور، فراگیران هستند. این یک تغییر چشمگیر از یک سخنرانی سنتی به یک محیط با مسئولیت زیاد برای فراگیران است. آن ها باید وظایف محوله را انجام دهند، اطلاعات مربوطه را ارائه دهند و اطلاعات نا مرتبط یا اضافی را شناسایی کنند. آنها باید ابتکار عمل داشته باشند و برای پاسخگویی به موضوعات مربوطه و پیشروی بحث، به پویایی گروه کمک کنند. فراگیران نقش های مختلفی مانند خواننده، دبیر (ثبت کننده) و ناظر را بر عهده دارند. خواننده مطالب (متن مسئله) را با صدای بلند می خواند، در حالی که سایر اعضای گروه به طور فعال گوش می دهند. زمانی که خواندن به پایان برسد، ثبت کننده بر روی برد حقایق مربوط به مسئله را یادداشت می کند. زمانی که تمام حقایق مربوط به پرونده نوشته شد ناظر ممکن است بپرسد فرضیه های اولیه چه هستند؟ با طرح این پرسش یا سؤالاتی مشابه، مرحله بعد آغاز می شود.
ویژگی های مسئله در یادگیری مسئله محور مسئله مطرح شده باید جالب، مرتبط، جدید و چند وجهی باشد. تا فراگیران را نسبت به تحقیق و یافتن راه حل های مختلف برانگیزاند. همین طور مسئله باید متناسب با دوره و سطح فراگیران تعیین شود اما به گونه ای باشد که فراگیران به تنهایی از عهده رفع آن بر نیایند و با حل آن مهارت های جدیدی بیاموزند. مسئله باید به طور کامل و بدون اطلاعات اضافی برای فراگیران روایت شود. (مسئله باید به گونه ای مطرح شود که فراگیران به تنهایی از عهده رفع آن بر نیایند و با حل آن مهارت های جدیدی بیاموزند.)
فرایند یادگیری مسئله محور
آغاز فرایند یادگیری مسئله محور با طرح یک مسئله آغاز می شود. فراگیران که معمولاً در گروه های 5 تا 10 نفره قرارگرفته اند ضمن کار بر مسئله، دانش لازم برای حل آن را فرا می گیرند. مدرس یا مربی در طول فرایند آموزش، نقش تسهیل گر و مشوق را ایفا می کند. در روش یادگیری مسئله محور کسب دانش، حاصل و نتیجه کار بر روی مسئله است. برخلاف روش های سنتی یادگیری که دانشجویان دانش لازم جهت حل مسئله را قبل از رویارویی با مسئله فرا می گرفتند. این روش یادگیری شامل 7 مرحله به شرح زیر است:
مرحله اول: تعریف و شفاف نمودن مسائل و مفاهیم گام اول در فرایند یادگیری مسئله محور رویارویی فراگیران با مسئله است. آن ها کلمات و مفاهیم نامشخص را تعریف می کنند تا از وجود درک مشترک میان اعضای گروه اطمینان یابند.
مرحله دوم: تعریف مسئله فرا گیران یا یکدیگر مشارکت نموده تا مسئله را مشخص و تعریف کنند.
مرحله سوم: تجزیه و تحلیل مسئله و پیشنهاد راه حل های ممکن پس از شناسایی و تعریف مسئله، با استفاده از جلسات طوفان مغزی، ریشه مسائل شناسایی و راه حل های رفع آن تعیین می شود. در این مرحله باید قواعد «طوفان مغزی» رعایت شده و هیچ ایده ای رد نشود. فراگیران از دیدگاه خودشان درباره مسئله بحث کرده و راه حل های ممکن را ارائه می دهند.
مرحله چهارم: ترکیب و طبقه بندی در این مرحله، گروه ایده های مطرح شده در مرحله 3 را مورد بحث قرار می دهد و فراگیران یافته های خود را اولویت بندی می کنند. در این مرحله اطلاعات نا مرتبط حذف می شود. راه حل های احتمالی باید ثبت شوند و برای اولویت بندی آن ها بحث و تبادل نظر صورت گیرد
مرحله پنجم: تدوین اهداف یادگیری بر اساس مراحل قبلی نقص دانشی یا نیازهای یادگیری فراگیران شناسایی و اولویت بندی میشود. در این مرحله گروه باید درباره اهداف یادگیری به توافق برسد.
مرحله ششم: خود آموزی/ مطالعه مستقل در این مرحله فراگیران برای کسب اطلاعات در مورد اهداف یادگیری، خود به صورت جداگانه تحقیق می کنند. برای به دست آوردن این اطلاعات از منابع مختلف ازجمله کتاب، مجله و.. استفاده می شود.
مرحله هفتم: یکپارچه سازی و آزمایش اطلاعات جدید نتایج مطالعات فردی به گروه بازگردانده می شود و در مورد آن ها بحث می شود. ممکن است پس از دریافت بازخورد، برای تعریف مجدد مسئله، نیاز به بازگشت به مرحله دوم باشد و فرایند دوباره تکرار شود.
تهیه کننده:آموزگار پایه ی اول_سرکارخانم زارعی
تایید کننده:مدیریت محترم آموزشگاه_آقای علیخانزاده